فاطمه خلخالی استاد | شهرآرانیوز؛ خبر آن قدر برایمان جذاب بود که باعث شود در اولین فرصتی که دست میدهد به سراغ نمایشگاهی برویم که در محل موزه بزرگ خراسان برگزار شده است. عنوان نمایشگاه این طور ذکر شده بود: نگاهی به خبرنگاری و روزنامه نگاری ایران قدیم. همچنین در خبر آمده بود که این نمایشگاه متعلق به سینا صابری، مجموعه دار مشهدی، است. نام سینا صابری هم برایمان آشنا بود، کسی که پیش از این، مجموعه «دکمه» اش مطرح شده بود و حالا هم از سوی میراث فرهنگی، مراحل گرفتن مجوز همین مجموعه را طی میکند تا پروانه رسمی اش را کسب کند. پیش از برپایی نمایشگاه و درست صبح روزی که قرار است اشیای مجموعه «نگاهی به خبرنگاری و روزنامه نگاری ایران قدیم» در محل موزه بزرگ چیده شود به سراغ سینا صابری میرویم. موزه خلوت است. کرونا همه جا کار خودش را کرده است. اتفاقا این نمایشگاه هم قرار است از ۱۶ تا ۲۷ مرداد به صورت مجازی برگزار شود و فقط خبرنگاران میتوانندبه شکل حضوری از موزه بازدید کنند.
محمدرضا پهلوان، رئیس موزه خراسان بزرگ، و سینا صابری به همراه چند نفر دیگر حضور دارند تا چیدمان اشیای نمایشگاه انجام شود. باید صبرکنیم تا کار کمی پیش برود و بعد به گفتگو با صابری بنشینیم. او متولد سال ۶۸ و دانش آموخته رشتههای الهیات، فقه و اصول، و تاریخ و تمدن ملل اسلامی است. تاکنون ۱۶ عنوان کتاب در زمینههای مختلف از جمله ادیان و تفاوتهای آنها با یکدیگر و نیز تحلیل کشفیات برخی دانشمندان منتشر کرده است و کتابهای دیگری نیز در دست انتشار دارد.
صابری مجموعه دار نیز هست و تاکنون مجموعههای متفاوتی از تمبر، سکه، دکمه، ادوات خوش نویسی و اشیای عتیقه دیگر را جمع آوری کرده است. حالا هم در تازهترین تلاشش، تعدادی از نسخههای قدیمی روزنامههای ایران، قبض اشتراک و رسید قدیمی، سربرگهای اداری، کارت خبرنگاری، کتاب و جزوه ها، تمبر ویژه روز خبرنگار، دوات دان و قلم مخصوص خبرنگاران در دوره قاجار را برای علاقهمندان به نمایش گذاشته است.
خراسان، دومین قطب رسانهای کشور
همان طور که اشیا روی سکوهای موزه چیده میشوند و روزنامهها روی پایهها قرار میگیرند، ما هم مشغول تماشا و بررسی میشویم. «ندای وطن»، «محاکمات»، «اختر»، «صبح صادق»، «تمدن»، «ثریا» و «آزاد» عنوان تعدادی از روزنامههایی است که تاریخ هایشان به دوره قاجار و بعد از آن برمی گردد. خبر برگزاری نمایشگاه از این روی جذاب و درخور توجه بود که نخستین بار است در مشهد مجموعهای با محوریت روزنامه نگاری به نمایش گذاشته میشود. این درحالی است که در این شهر، هرروز صبح ۲ روزنامه سراسری خراسان و قدس و ۳ روزنامه محلی شهرآرا، صبح امروز و خراسان رضوی منتشر میشود. این موضوع استان خراسان رضوی را به دومین قطب رسانهای در کشور تبدیل کرده است. از طرفی، بر پایه اطلاعات سایت مرکز اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی، از سال ١٣٢۴ تا ١٣۴۴ قمری که پایان حکومت قاجار است، بیش از ۵٠ عنوان نشریه در مشهد منتشر شده و افزون بر این، در دوران حکومت پهلوی دوم، روزنامه نگاری در شهرهای بیرجند، تربت حیدریه، سبزوار، نیشابور و فردوس آغاز شده است. بنا به نظر کارشناسان، اگر بخواهیم جایگاه خراسان را در تاریخ نگاری منطقهای بررسی کنیم، از نظر تأثیرگذاری رسانهای به ترتیب باید از تهران، آذربایجان، خراسان و گیلان یاد کنیم. با همین پیش زمینه هاست که بعد از چیدمان اولیه اشیا و روزنامهها گفت وگویمان را با
سینا صابری این طور آغاز میکنیم.
تاکنون نسخههای چند عنوان روزنامه را جمع آوری کرده اید؟
حدود ۲۵۰ عنوان روزنامه دارم. البته اینهایی که اینجا هستند دستچین شده اند. برای نمایشگاه، بیشتر روزنامههای دوره قاجار را آورده ام و از بین آنها باز روزنامههایی را انتخاب کردم که مطرحتر بودند.
روزنامهها از چه محدوده جغرافیاییای جمع آوری شده است؟
از شهرهای مختلف و بیشتر از تهران و اصفهان. یادم نمیآید که از مشهد روزنامهای تهیه کرده باشم.
پیدا نکردید یا روزنامههای مشهد اولویتتان نبوده؟
برای جمع آوری اشیای مجموعه، باید مکانی یا نمایشگاهی باشد که بتوانی آنها را تهیه کنی. الان توی مشهد، بازار بروید یا پیش خیلی از مجموعه دارها بروید، این روزنامهها را ندارند. ضمن اینکه من یک مجموعه دار هستم و برایم اولویتی وجود ندارد. یعنی دنبال این نبودم که روزنامهها حتما مال مشهد باشد.
بسیاری از پیش کسوتان مطرح کشوری در حوزه رسانه، خراسانی و مشهدی هستند که بعضی شان مرحوم شده اند. میشود به سراغ افرادی که هنوز در قید حیات هستند رفت یا حتی پیش خانوادههای روزنامه نگارهای فوت شده رفت و از آنها خواست روزنامههای قدیمی یا اشیای ارزشمندشان را به این مجموعه اهدا کنند. قصد ندارید این کار را بکنید؟
حتما. اگر چیزی برای تکمیل وسایلم داشته باشند، این کار را میکنم. اما خود مرکز اسناد آستان قدس یکی از بزرگترین مجموعه دارهای جهان است که تقریبا آرشیو همه روزنامههای خراسان را دارد. به همین علت، دیگر لزومی به جمع آوری آنها نیست.
اما خب، در زمینه اشیا میتوان چیزهای ارزشمندی جمع آوری کرد.
بله، مجموعه داری طوری است که شما هرقدر اشیای مختلف جمع کنید، باز هم چیزهایی هست که به آن اضافه شود. یکی دو نفر توی شهرهای دیگر بودند که اشیایی داشتند، ولی حاضر نبودند به مجموعه من بدهند. مال پدرشان بود و میخواستند یادگار نگه دارند. یک مسئله دیگر هم این است که در حوزه خبرنگاری، اشیای چندانی نداریم. یعنی خبرنگاری و روزنامه نگاری شغلی است که فقط با ابزار نوشتن سر و کار دارد و چندان متنوع نیست.
اما اسنادی که سیر روزنامه نگاری را نشان بدهد ارزشمند است. توی آن جزوه قدیمی خبرنگاری که روی آن میز است دیدم شیوه صفحه آرایی روزنامهها را در دوره پهلوی کشیده بودند. شاید این دفتر جذابیت بصری نداشته باشد، اما برای خبرنگارها جالب است آن را ببینند.
چیزهایی مثل این جزوه خبرنگاری که به دهه ۴۰ مربوط میشود، برای کسانی که مرتبط با این حوزه یا علاقهمند به آن هستند جذاب است، اما برخی اشیا خودشان ارزش تاریخی دارند مثل دستخط سید جمال الدین اسدآبادی، مدیر روزنامه عروةالوثقی، که در کنار تصویر نقاشی شده او در این نمایشگاه قرار گرفته است و کلی هم قیمت دارد یا آن نمونه چاپ سنگیای که در مجموعه ام قرار دارد و نشان میدهد قبلا صنعت چاپ روزنامهها به چه شکل بوده است.
درباره آن ۲ دوات دان هم لطفا توضیح بدهید. آیا مربوط به اشخاص خاصی بوده اند؟
نه، اینها دوات دان سفری است. دست کم توی اروپا اسمش این است. مربوط به دورهای بوده که هنوز خودکار و مداد نبوده و برای مشاغلی مثل خبرنگاری استفاده میشده است که باید بیرون محل کار چیزی مینوشتند. به همین علت، این دوات دان را همراه با قلمش توی جیبشان میگذاشتند. باید مال بعد از دوره ناصری بوده باشد.
چه چیزهای جالب دیگری در این نمایشگاه دارید؟
یکی از چیزهایی که افراد به آن توجه نمیکنند تمبرهایی است که دوره قاجاریه استفاده میشده است. روی روزنامههایی که برای مشترکان فرستاده میشده است تمبر میزده اند، دقیقا مثل ارسال نامه. نمونه این تمبر توی نمایشگاه هست. یکی دیگر از چیزهایی که برای خودم جذاب است نمونه قبض کمک به یکی از روزنامه هاست. چون بعضی روزنامهها با کمبود بودجه روبه رو بودند، از طرف بعضی از مردم حمایت میشدند و بابت پرداخت پول، رسید دریافت میکردند.
در نمایشگاه شیئی هست که صرفا به این علت که مال خبرنگار مهمی بوده ارزشمند باشد؟
نه، تابه حال به پستم نخورده است، ولی قطعا اگر بتوانم این کار را بکنم ارزش مجموعه بالا میرود. من همه را از توی بازار تهیه کرده ام. حتی آن کارت خبرنگاری را که سال ۳۹ صادر شده است و به نام هادی وزیری، یکی از خبرنگاران روزنامه کیهان اهواز، است.
چطور شد که تصمیم گرفتید اسناد و اشیای مربوط به حوزه خبرنگاری را جمع آوری کنید؟ چون به قول خودتان نه تنوع دارد، نه جذابیت بصری. کمتر مجموعه داری سراغش میرود مگر اینکه خودش علاقهمند باشد.
کلا از بچگی عاشق تاریخ بودم و مجموعه داری را در سن پایین از تمبر و سکه شروع کردم. همیشه علاقه عجیبی به دوره قاجار و وسایل آن دوره داشته ام. هنوز هم دارم. چون تغییر و تحولهای خیلی زیادی در این دوره، به خصوص از ناصرالدین شاه تا مشروطه، صورت گرفته و این برایم جذاب است. به هرکدام از اسناد و مدارک این دورهها هم برخورد کنم، دوست دارم داشته باشم. فرقی نمیکند در چه حوزهای و مربوط به چه شغلی باشد. اگر چیز به دردبخوری باشد و ارزش مجموعه داری داشته باشد، آنها را جمع میکنم. به روزنامهها علاقه داشتم، چون میتوان اطلاعات خیلی زیادی از آنها به دست آورد. برای گردآوری این مجموعهها لازم هم نیست طرف پول زیادی داشته باشد. برخی از اینها الان گران قیمت هستند، اما من، چون در گذشته جمع آوری کرده ام هزینه زیادی برایم نداشته است.
محتوای این روزنامه ها را خودتان میخوانید؟
حتما، صددرصد.
از خلال این مطالعهها به برداشت خاصی هم رسیده اید؟
بدون جانب داری از هیچ تفکر خاصی، این را میگویم که برخلاف آنچه بعضی از افراد نسل امروز درباره دوره پهلوی فکرمی کنند، آن زمان همه چیز گل و بلبل نبوده است. وقتی روزنامههای چپ دوره پهلوی را نگاه میکنید -که تعدادشان هم کم نیست- میبینید مشکلات عدیده اقتصادی و سیاسیای که امروز هست دقیقا همان دوره هم بوده. دوره قاجار هم بوده و همه اینها ذکر شده. یک مسئله دیگر هم که از مطالعه روزنامهها میشود فهمید این است که فضای دوره قاجار برای روزنامه نگارها خیلی بازتر بوده است تا در دوره پهلوی. در دوره پهلوی، در فضای مطبوعات، خفقان وجود داشته است.
چون میگویید به دوره قاجار خیلی علاقه دارید، اگر قرار بود به میل خودتان باشد که در چه دورهای زندگی کنید، این دوره را انتخاب میکردید؟
منهای امور پزشکی امروز که خیلی پیشرفت کرده و آن موقع خیلی ضعیف بود، کلیت جامعه آن موقع را خیلی ترجیح میدهم، خصوصا در حدود دوره مشروطه. حیدر عمواوغلی، از فعالان جنبش مشروطه، دایی مادربزرگ من بود که در روسیه متولد شد. مدرک مهندسی برق داشت و بالاخیابان مشهد را اولین بار او برق کشی کرده است. شاید ریشه بخشی از علاقه مندی من به تاریخ به همین نسبم برگردد. همیشه هم به دورههای تاریخیای علاقهمند بوده ام که تغییر و تحول در آن زیاد اتفاق افتاده است. مثلا دورهای که مغولها وارد ایران شدند برایم خیلی جذاب است. هنر ایران و علم نجوم در این زمان خیلی رشد پیدا کرد و دانشمندان درجه یکی در این مقطع از زمان داریم.
حرفی باقی مانده است؟
امیدوارم برگزاری این نمایشگاه قدمی باشد برای اینکه موزه مطبوعات خراسان شکل بگیرد، گرچه با توجه به اینکه هرسال بودجه نهادها کمتر میشود، من آینده خوشی برای این موضوع نمیبینم.